معنی فارسی handsful

B1

مقدار بسیاری که با دست‌ها گرفته می‌شود و معمولاً به اندازه‌ای است که در یک یا هر دو دست جا می‌شود.

A quantity that can be held in one or both hands, often used to describe items that can be grasped.

example
معنی(example):

او دسته‌های زیادی گل از باغ جمع کرد.

مثال:

She gathered handsful of flowers from the garden.

معنی(example):

او دسته‌های زیادی شن را برای ساخت قلعه حمل کرد.

مثال:

He carried handsful of sand to build the castle.

معنی فارسی کلمه handsful

: معنی handsful به فارسی

مقدار بسیاری که با دست‌ها گرفته می‌شود و معمولاً به اندازه‌ای است که در یک یا هر دو دست جا می‌شود.