معنی فارسی hang-glide

B1

پرواز با استفاده از یک سازه پاراگلاید برای جابجایی به روش غیر موتور.

To glide through the air using a hang glider.

verb
معنی(verb):

To fly a hang glider.

example
معنی(example):

آنها برنامه دارند که بر فراز کوه‌ها پاراگلاید کنند.

مثال:

They plan to hang-glide over the mountains.

معنی(example):

او تابستان گذشته پاراگلاید کردن را یاد گرفت.

مثال:

He learned to hang-glide last summer.

معنی فارسی کلمه hang-glide

: معنی hang-glide به فارسی

پرواز با استفاده از یک سازه پاراگلاید برای جابجایی به روش غیر موتور.