معنی فارسی happenchance

B1

اتفاقی که به طور تصادفی یا بدون برنامه‌ریزی پیش می‌آید.

An occurrence that happens by chance; a coincidence.

example
معنی(example):

به طور تصادفی، یک دلار را روی زمین پیدا کردم.

مثال:

By happenchance, I found a dollar bill on the ground.

معنی(example):

این یک تصادف بود که ما در کافه ملاقات کردیم.

مثال:

It was a happenchance that we met at the cafe.

معنی فارسی کلمه happenchance

: معنی happenchance به فارسی

اتفاقی که به طور تصادفی یا بدون برنامه‌ریزی پیش می‌آید.