معنی فارسی happy bunny
B1شخصی که در حالتی شاد و راضی است، اغلب به خاطر موفقیت یا خوشحالی.
A person who is very happy or pleased.
- noun
noun
معنی(noun):
A contented, satisfied person or animal.
example
معنی(example):
او بعد از برنده شدن در بازی، یک خرگوش خوشحال است.
مثال:
He's a happy bunny after winning the game.
معنی(example):
دیدن والدینش او را یک خرگوش خوشحال میکند.
مثال:
Seeing her parents makes her a happy bunny.
معنی فارسی کلمه happy bunny
:
شخصی که در حالتی شاد و راضی است، اغلب به خاطر موفقیت یا خوشحالی.