معنی فارسی happy medium
B2نقطهای که بین دو طرف منصفانه است و به توافق میرسد.
A reasonable compromise between two extremes.
- noun
noun
معنی(noun):
A balanced position between two opposite extremes.
مثال:
The tone of the paper strikes a happy medium between layman approachability and technical accuracy.
example
معنی(example):
یافتن یک راه حل خوشحال برای هر دو طرف مهم است.
مثال:
Finding a happy medium is important for both parties.
معنی(example):
یک راه حل خوشحال میتواند به حل اختلافات کمک کند.
مثال:
A happy medium can help solve disputes.
معنی فارسی کلمه happy medium
:
نقطهای که بین دو طرف منصفانه است و به توافق میرسد.
