معنی فارسی harbrough

B1

نام یک دهکده که در بعضی از مکالمات به آن اشاره می‌شود.

A specific geographical location or place, often used as a proper noun.

example
معنی(example):

هاربرو یک دهکده زیبا در انگلستان است.

مثال:

Harbrough is a quaint little village in England.

معنی(example):

تابستان گذشته به هاربرو رفتم.

مثال:

I visited Harbrough last summer.

معنی فارسی کلمه harbrough

: معنی harbrough به فارسی

نام یک دهکده که در بعضی از مکالمات به آن اشاره می‌شود.