معنی فارسی hard going

B1

سخت رفتن، به وضعیتی اشاره دارد که در آن انجام کاری دشوار یا طاقت‌فرسا باشد.

An expression used to describe a situation that is difficult to endure or manage.

example
معنی(example):

پیاده‌روی به سمت بالا برای بسیاری از افراد سخت است.

مثال:

Walking uphill is hard going for many people.

معنی(example):

مطالعه برای امتحان‌ها در برخی مواقع می‌تواند سخت باشد.

مثال:

Studying for exams can be hard going at times.

معنی فارسی کلمه hard going

: معنی hard going به فارسی

سخت رفتن، به وضعیتی اشاره دارد که در آن انجام کاری دشوار یا طاقت‌فرسا باشد.