معنی فارسی hard stuff
B1موادی که سخت و محکم هستند و معمولاً به تلاش بیشتری برای کار نیاز دارند.
Materials that are tough and durable, requiring more effort to work with.
- NOUN
example
معنی(example):
او ترجیح میدهد با موارد سخت مانند فلز کار کند.
مثال:
He prefers to work with hard stuff like metal.
معنی(example):
این پروژه شامل برخی موارد سخت است که به ابزارهای خاص نیاز دارد.
مثال:
The project involves some hard stuff that needs special tools.
معنی فارسی کلمه hard stuff
:
موادی که سخت و محکم هستند و معمولاً به تلاش بیشتری برای کار نیاز دارند.