معنی فارسی hard-cooked
B1غذایی که به طور کامل پخته شده و به طور معمول سفت است.
Food that has been thoroughly cooked so that it is firm.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او تخممرغهای سخت پخته شده را برای صبحانه ترجیح میدهد.
مثال:
He prefers hard-cooked eggs for breakfast.
معنی(example):
این دستور نیاز به سبزیجات سخت پخته شده دارد.
مثال:
The recipe requires hard-cooked vegetables.
معنی فارسی کلمه hard-cooked
:
غذایی که به طور کامل پخته شده و به طور معمول سفت است.