معنی فارسی hardenability
B2قابلیت یک ماده برای سخت شدن در طی فرایندهای گرمایی.
The ability of a material to be hardened through heat treatment.
- NOUN
example
معنی(example):
قابلیت سخت شدن فولاد بر strength آن پس از درمان حرارتی تأثیر میگذارد.
مثال:
The steel's hardenability affects its strength after heat treatment.
معنی(example):
درک قابلیت سخت شدن در متالورژی بسیار مهم است.
مثال:
Understanding hardenability is crucial in metallurgy.
معنی فارسی کلمه hardenability
:
قابلیت یک ماده برای سخت شدن در طی فرایندهای گرمایی.