معنی فارسی hardshell
B1چیزی که دارای پوسته سخت و محکم است، معمولاً برای محافظت از داخل آن طراحی شده است.
Having a hard outer shell, often used to protect contents inside.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Having a tough outer shell
مثال:
His favorite seafood is hardshell crabs.
معنی(adjective):
Rigid or uncompromising in principles, especially in religion or politics.
مثال:
Though it was a commonly held opinion, now only hardshell Baptists oppose dancing.
example
معنی(example):
یک چمدان سخت belongings شما را محافظت می‌کند.
مثال:
A hardshell suitcase protects your belongings.
معنی(example):
خارجی سخت چمدان محافظ تلفن از آسیب جلوگیری می‌کند.
مثال:
The hardshell exterior of the phone case prevents damage.
معنی فارسی کلمه hardshell
:
چیزی که دارای پوسته سخت و محکم است، معمولاً برای محافظت از داخل آن طراحی شده است.
