معنی فارسی harish

B2

پدیده‌ای از شکوفایی و زیبایی طبیعت، به خصوص در بهار.

A scenic or natural beauty, especially in spring.

example
معنی(example):

پدیدهٔ حریش طبیعت در بهار منظره‌ای زیبا است.

مثال:

The harish of nature during spring is a beautiful sight.

معنی(example):

ما از حریش وقتی که گل‌ها شروع به شکفتن کردند شگفت‌زده شدیم.

مثال:

We marveled at the harish when flowers began to bloom.

معنی فارسی کلمه harish

: معنی harish به فارسی

پدیده‌ای از شکوفایی و زیبایی طبیعت، به خصوص در بهار.