معنی فارسی harnessless

B1

بدون حلقه، حالتی که در آن از حلقه برای نگه داشتن یا کنترل چیزی استفاده نمی‌شود.

Not using a harness; free from restraint.

example
معنی(example):

او رویکرد بدون حلقه را برای تربیت سگش ترجیح می‌دهد.

مثال:

He prefers a harnessless approach to training his dog.

معنی(example):

طراحی بدون حلقه اجازه می‌دهد تا آزادی بیشتری در حرکت وجود داشته باشد.

مثال:

A harnessless design allows for more freedom of movement.

معنی فارسی کلمه harnessless

: معنی harnessless به فارسی

بدون حلقه، حالتی که در آن از حلقه برای نگه داشتن یا کنترل چیزی استفاده نمی‌شود.