معنی فارسی harpwise
B1هارپوایس، به روش خاصی از نواختن که ممکن است شامل تکنیکهای خاصی باشد.
A specific method of playing that may involve particular techniques.
- OTHER
example
معنی(example):
او آهنگ را به صورت هارپوایس نواخت و استعدادی خود را به نمایش گذاشت.
مثال:
He played the song harpwise, showcasing his talent.
معنی(example):
نواختن به صورت هارپوایس سبکی خاص به موسیقی میدهد.
مثال:
Playing harpwise gives a particular style to the music.
معنی فارسی کلمه harpwise
:
هارپوایس، به روش خاصی از نواختن که ممکن است شامل تکنیکهای خاصی باشد.