معنی فارسی hashedbrowns
A2سیبزمینی سرخکرده، نوعی غذا که از سیبزمینی رندهشده درست میشود و معمولاً در وعدههای صبحانه سرو میشود.
A breakfast food consisting of finely chopped potatoes that are fried until browned.
- NOUN
example
معنی(example):
من برای صبحانه سیبزمینی سرخکرده ترد خوردم.
مثال:
I had crispy hashed browns for breakfast.
معنی(example):
سیبزمینی سرخکرده یک همراه عالی برای تخممرغهاست.
مثال:
Hash browns make a delicious side dish for eggs.
معنی فارسی کلمه hashedbrowns
:
سیبزمینی سرخکرده، نوعی غذا که از سیبزمینی رندهشده درست میشود و معمولاً در وعدههای صبحانه سرو میشود.