معنی فارسی haster

B1

کسی که معمولاً در انجام کارها یا تصمیم‌گیری‌ها عجله می‌کند و ممکن است در نتیجه دقت را فدای سرعت کند.

A person who acts quickly and often without careful thought, usually leading to rushed decisions.

example
معنی(example):

او معمولاً به عنوان کسی که در تصمیم‌گیری عجله می‌کند، دیده می‌شود.

مثال:

He is often viewed as a haster in decision-making.

معنی(example):

عجله کردن در تصمیم‌گیری می‌تواند منجر به اشتباهات شود اگر با دقت متوازن نشود.

مثال:

Being a haster can lead to mistakes if not balanced with careful thought.

معنی فارسی کلمه haster

: معنی haster به فارسی

کسی که معمولاً در انجام کارها یا تصمیم‌گیری‌ها عجله می‌کند و ممکن است در نتیجه دقت را فدای سرعت کند.