معنی فارسی hatcheryman

B1

جوجه‌کش، شخصی که در یک جوجه‌کشی کار می‌کند و بر روی تخم‌ها نظارت دارد.

A man who works at a hatchery, overseeing the incubation of eggs.

example
معنی(example):

جوجه‌کش اطمینان حاصل کرد که محیط برای تخم‌ها ایده‌آل است.

مثال:

The hatcheryman ensures that the environment is perfect for the eggs.

معنی(example):

به عنوان یک جوجه‌کش، او ساعت‌های طولانی را به مراقبت از تخم‌ها اختصاص داد.

مثال:

As a hatcheryman, he worked long hours caring for the eggs.

معنی فارسی کلمه hatcheryman

: معنی hatcheryman به فارسی

جوجه‌کش، شخصی که در یک جوجه‌کشی کار می‌کند و بر روی تخم‌ها نظارت دارد.