معنی فارسی hatches
B2هفت دربهای ورودی یا خروجی به یک فضا یا وسیله نقلیه.
Access openings or doors, typically referring to those in ships or spacecraft.
- NOUN
example
معنی(example):
فضانورد دربهای فضاپیما را باز کرد.
مثال:
The astronaut opened the hatches of the spacecraft.
معنی(example):
قبل از پرواز مطمئن شوید که دربها بسته هستند.
مثال:
Make sure the hatches are secure before taking off.
معنی فارسی کلمه hatches
:
هفت دربهای ورودی یا خروجی به یک فضا یا وسیله نقلیه.