معنی فارسی have a monk on
B2در حالتی بدخلق بودن یا داشتن رفتار ناراحت.
To be in a bad or grumpy mood.
- IDIOM
example
معنی(example):
او در حال بدی بود؛ به نظر میرسید که دارای حالت بد خلق است.
مثال:
He was in a bad mood; it seemed he had a monk on.
معنی(example):
او وقتی خواب کافی نمیخوابد، معمولاً حال بدی دارد.
مثال:
She tends to have a monk on when she doesn't get enough sleep.
معنی فارسی کلمه have a monk on
:
در حالتی بدخلق بودن یا داشتن رفتار ناراحت.