معنی فارسی have got it bad

B1

احساس شدید عاشقانه یا جذبه نسبت به کسی یا چیزی.

To have strong feelings of affection or infatuation.

example
معنی(example):

او به شدت به او علاقه‌مند است؛ نمی‌تواند از فکر کردن به او دست بردارد.

مثال:

She has got it bad for him; she can't stop thinking about him.

معنی(example):

او به شدت به آن آهنگ جدید علاقه‌مند است؛ تمام روز آن را پخش می‌کند.

مثال:

He has got it bad for that new song; he plays it all day long.

معنی فارسی کلمه have got it bad

: معنی have got it bad به فارسی

احساس شدید عاشقانه یا جذبه نسبت به کسی یا چیزی.