معنی فارسی have it off

B1

جدا شدن، به معنای قطع ارتباط عاطفی.

To break up or end a relationship.

verb
معنی(verb):

To engage in sexual intercourse

example
معنی(example):

آن‌ها در طول تعطیلات تابستانی از هم جدا شدند.

مثال:

They had it off during the summer break.

معنی(example):

ما در آخر هفته گذشته از هم جدا شدیم.

مثال:

We had it off last weekend.

معنی فارسی کلمه have it off

: معنی have it off به فارسی

جدا شدن، به معنای قطع ارتباط عاطفی.