معنی فارسی have something to burn
B2داشتن زمان یا منابع اضافی که میتوان آنها را صرف کرد.
To have extra time or resources that can be used freely.
- IDIOM
example
معنی(example):
من قبل از شروع جلسه، زمان زیادی دارم.
مثال:
I have some time to burn before the meeting starts.
معنی(example):
او پولی برای صرفکردن دارد و بنابراین یک ماشین جدید خرید.
مثال:
She has money to burn, so she bought a new car.
معنی فارسی کلمه have something to burn
:
داشتن زمان یا منابع اضافی که میتوان آنها را صرف کرد.