معنی فارسی hawaiian
B2مربوط به هاوایی، جزیرهای در اقیانوس آرام؛ استفاده در حوزههای مختلف همچون غذا و فرهنگ.
Relating to Hawaii or its people, culture, and cuisine.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
من پیتزای هاوایی با آناناس را دوست دارم.
مثال:
I love Hawaiian pizza with pineapple.
معنی(example):
فرهنگ هاوایی غنی از سنتهاست.
مثال:
Hawaiian culture is rich in traditions.
معنی فارسی کلمه hawaiian
:
مربوط به هاوایی، جزیرهای در اقیانوس آرام؛ استفاده در حوزههای مختلف همچون غذا و فرهنگ.