معنی فارسی hawthorned

B2

مملو از گیاهان هارتورن یا احاطه شده توسط آن‌ها.

Surrounded or filled with hawthorn plants.

example
معنی(example):

این ناحیه با انواع گیاهان‌های هارتورن برای دور کردن حیوانات کاشته شده بود.

مثال:

The area was hawthorned with various plants to deter animals.

معنی(example):

آنها مرزهای ملک را با گیاهان هارتورن برای امنیت بیشتر پر کردند.

مثال:

They hawthorned the borders of the property for extra security.

معنی فارسی کلمه hawthorned

: معنی hawthorned به فارسی

مملو از گیاهان هارتورن یا احاطه شده توسط آن‌ها.