معنی فارسی hazily

B1

به‌طور مبهم و غیرشفاف، به شکلی که نمی‌توان جزئیات را به‌وضوح دید.

In a vague or unclear manner, where details are not perceivable distinctly.

example
معنی(example):

او به طور مبهمی به کوه‌های دوردست نگاه کرد.

مثال:

She gazed hazily at the distant mountains.

معنی(example):

اتاق به طور مبهمی توسط آفتاب غروب روشن شده بود.

مثال:

The room was hazily lit by the setting sun.

معنی فارسی کلمه hazily

: معنی hazily به فارسی

به‌طور مبهم و غیرشفاف، به شکلی که نمی‌توان جزئیات را به‌وضوح دید.