معنی فارسی hdd
B1HDD، درایو دیسک سخت که برای ذخیره دادهها استفاده میشود.
Abbreviation for Hard Disk Drive, a data storage device that uses magnetic storage.
- NOUN
example
معنی(example):
من یک HDD جدید در کامپیوترم نصب کردم.
مثال:
I installed a new HDD in my computer.
معنی(example):
HDDها اطلاعات را روی دیسکهای چرخان ذخیره میکنند.
مثال:
HDDs store data on spinning disks.
معنی فارسی کلمه hdd
:
HDD، درایو دیسک سخت که برای ذخیره دادهها استفاده میشود.