معنی فارسی he-has-his-leg-in-a-cast
B1گچ به معنای پیچیدن زیر گچ برای حمایت از یک عضو شکسته است. این اصطلاح به طور خاص در درمان شکستگیها به کار میرود.
A rigid support made of plaster or another material used to immobilize and protect a broken limb during healing.
- OTHER
example
معنی(example):
او پس از حادثه پایش در گچ است.
مثال:
He has his leg in a cast after the accident.
معنی(example):
پس از شکستگی پایش، او مجبور بود به مدت چند هفته گچ بپوشد.
مثال:
After breaking his leg, he had to wear a cast for weeks.
معنی فارسی کلمه he-has-his-leg-in-a-cast
:
گچ به معنای پیچیدن زیر گچ برای حمایت از یک عضو شکسته است. این اصطلاح به طور خاص در درمان شکستگیها به کار میرود.