معنی فارسی head-rest
B1تکیهگاهی برای حمایت از سر و گردن در یک صندلی.
A support designed for the head, often adjustable for comfort.
- NOUN
example
معنی(example):
تکیهگاه سر در ماشین راحت نبود.
مثال:
The head-rest in the car was not comfortable.
معنی(example):
مطمئن شوید که تکیهگاه سر در ارتفاع مناسب قرار دارد.
مثال:
Make sure the head-rest is at the right height.
معنی فارسی کلمه head-rest
:
تکیهگاهی برای حمایت از سر و گردن در یک صندلی.