معنی فارسی head-shots
B1جمع تصاویر چهره افراد، معمولاً برای اهداف حرفهای.
The plural form of headshot, referring to multiple close-up photographs of people's faces.
- NOUN
example
معنی(example):
ما باید هفته آینده یک عکاس برای عکسهای سر رزرو کنیم.
مثال:
We need to book a photographer for head-shots next week.
معنی(example):
عکسهای سر خوب میتوانند در درخواستهای شغلی تفاوت ایجاد کنند.
مثال:
Good head-shots can make a difference in job applications.
معنی فارسی کلمه head-shots
:
جمع تصاویر چهره افراد، معمولاً برای اهداف حرفهای.