معنی فارسی head-work
B1کارهای ذهنی، فعالیتهای فکری و تفکری که برای حل مسائل یا برنامهریزی انجام میشود.
Mental efforts or cognitive tasks that involve critical thinking.
- NOUN
example
معنی(example):
کارهای ذهنی برای برنامهریزی استراتژیک حیاتی است.
مثال:
Head-work is crucial for strategic planning.
معنی(example):
کارهای ذهنی مؤثر میتواند مسائل پیچیده را حل کند.
مثال:
Effective head-work can solve complex problems.
معنی فارسی کلمه head-work
:
کارهای ذهنی، فعالیتهای فکری و تفکری که برای حل مسائل یا برنامهریزی انجام میشود.