معنی فارسی headgirl
B1سرپرست دختران، دانشآموزی که مسئولیت رهبری دیگر دختران را در مدرسه بر عهده دارد.
A female student chosen to lead and represent the girls in a school.
- NOUN
example
معنی(example):
سرپرست دختران در مراسم فارغالتحصیلی سخنرانی کرد.
مثال:
The headgirl gave a speech at the graduation ceremony.
معنی(example):
به عنوان سرپرست دختران، او انتظار میرود که شورای دانشآموزی را رهبری کند.
مثال:
As the headgirl, she is expected to lead the student council.
معنی فارسی کلمه headgirl
:
سرپرست دختران، دانشآموزی که مسئولیت رهبری دیگر دختران را در مدرسه بر عهده دارد.