معنی فارسی headland

B2 /ˈhɛdlənd/

سرزمین، منطقه‌ای است که به دریایی یا اقیانوسی متصل است.

A narrow piece of land that juts out into the sea.

noun
معنی(noun):

Coastal land that juts into the sea.

معنی(noun):

The unplowed boundary of a field.

example
معنی(example):

ما در طول سرزمینی که به دریا می‌رسید راه رفتیم.

مثال:

We walked along the headland by the sea.

معنی(example):

سرزمین کنار دریا منظره زیبایی از اقیانوس ارائه می‌دهد.

مثال:

The headland offers a beautiful view of the ocean.

معنی فارسی کلمه headland

: معنی headland به فارسی

سرزمین، منطقه‌ای است که به دریایی یا اقیانوسی متصل است.