معنی فارسی headtie
B1پوششی که معمولاً بر روی سر میزنند و در برخی فرهنگها مرسوم است.
A type of head covering or scarf worn, often associated with cultural or traditional attire.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک سرپوش زیبا به عروسی پوشید.
مثال:
She wore a beautiful headtie to the wedding.
معنی(example):
مادربزرگش همیشه یک سرپوش رنگارنگ میزند.
مثال:
His grandmother always wears a colorful headtie.
معنی فارسی کلمه headtie
:
پوششی که معمولاً بر روی سر میزنند و در برخی فرهنگها مرسوم است.