معنی فارسی healthgiving

B1

به معنای سودمند بودن برای سلامتی و رفاه.

Contributing positively to health and well-being.

example
معنی(example):

خوردن میوه‌ها و سبزیجات مفید برای سلامتی است.

مثال:

Eating fruits and vegetables is healthgiving.

معنی(example):

ورزش منظم برای بدن و ذهن سالم است.

مثال:

Regular exercise is healthgiving for both body and mind.

معنی فارسی کلمه healthgiving

: معنی healthgiving به فارسی

به معنای سودمند بودن برای سلامتی و رفاه.