معنی فارسی healthily

B1

به طور سالم و با رعایت نکات بهداشتی.

In a manner that promotes good health.

adverb
معنی(adverb):

In a healthy manner.

example
معنی(example):

او هر روز به طور سالم غذا می‌خورد.

مثال:

She eats healthily every day.

معنی(example):

آنها با ورزش کردن به طور سالم زندگی می‌کنند.

مثال:

They live healthily by exercising.

معنی فارسی کلمه healthily

: معنی healthily به فارسی

به طور سالم و با رعایت نکات بهداشتی.