معنی فارسی hear tell of
B2استفاده از شنیدهها برای بیان اطلاعاتی که به طور رسمی تأیید نشده است.
To hear about someone or something from another source, often without direct evidence.
- IDIOM
example
معنی(example):
شنیدم که رستوران جدیدی در شهر وجود دارد.
مثال:
I hear tell of a new restaurant in town.
معنی(example):
آنها دربارهی وقایع عجیب و غریب در نزدیکی شنیدهاند.
مثال:
They hear tell of strange events happening nearby.
معنی فارسی کلمه hear tell of
:
استفاده از شنیدهها برای بیان اطلاعاتی که به طور رسمی تأیید نشده است.