معنی فارسی heart's-blood

B1

عشق و تلاشی عمیق و جدی که فرد در کارش می‌گذارد.

The essence of one's deepest feelings and efforts put into their work.

example
معنی(example):

هنرمند تمام وجودش را در نقاشی‌هایش گذاشته است.

مثال:

The artist put her heart's-blood into her paintings.

معنی(example):

کار او، روح و جان عشق او به موسیقی است.

مثال:

His work is the heart's-blood of his passion for music.

معنی فارسی کلمه heart's-blood

:

عشق و تلاشی عمیق و جدی که فرد در کارش می‌گذارد.