معنی فارسی heartbreakingly

B2

به طرز دل‌خراش، چیزی که موجب احساس درد شدید عاطفی می‌شود.

In a manner that causes great sadness and emotional pain.

example
معنی(example):

او به طرز دل‌خراشی از او خداحافظی کرد.

مثال:

She heartbreakingly told him goodbye.

معنی(example):

فیلم به‌طرز دل‌خراشی با یک فقدان غم‌انگیز پایان یافت.

مثال:

The movie ended heartbreakingly with a tragic loss.

معنی فارسی کلمه heartbreakingly

: معنی heartbreakingly به فارسی

به طرز دل‌خراش، چیزی که موجب احساس درد شدید عاطفی می‌شود.