معنی فارسی heartedness

B1

کیفیت یا حالت صمیمانه بودن، یا ابراز عشق و محبت.

The quality or state of being sincere, warm-hearted, or giving.

example
معنی(example):

صمیمیت او در نحوه برخوردش با دیگران واضح بود.

مثال:

His heartedness was evident in the way he treated others.

معنی(example):

او با داوطلب شدن هر آخر هفته، صمیمیت خود را نشان داد.

مثال:

She showed her heartedness by volunteering every weekend.

معنی فارسی کلمه heartedness

: معنی heartedness به فارسی

کیفیت یا حالت صمیمانه بودن، یا ابراز عشق و محبت.