معنی فارسی heartling
B1قلب کوچک به معنای موجودی که به شدت دوستداشتنی و عزیز است.
A term of endearment for a beloved or cherished being.
- NOUN
example
معنی(example):
این نوزاد حقیقتاً برای والدینش یک قلب کوچک است.
مثال:
The baby is truly a heartling for his parents.
معنی(example):
او به تولهسگش به عنوان یک قلب کوچک اشاره کرد.
مثال:
She referred to her puppy as a heartling.
معنی فارسی کلمه heartling
:
قلب کوچک به معنای موجودی که به شدت دوستداشتنی و عزیز است.