معنی فارسی heartsore

B2

احساس درد عاطفی یا غم ناشی از عشق یا ارتباطات.

Feeling emotional pain or sadness due to love or relationships.

adjective
معنی(adjective):

Heartsick

example
معنی(example):

بعد از جدایی، او احساس دل شکستگی و ناراحتی کرد.

مثال:

After the breakup, she felt heartsore and sad.

معنی(example):

نامه دل‌شکسته احساسات او را نسبت به او نشان داد.

مثال:

The heartsore letter revealed his feelings for her.

معنی فارسی کلمه heartsore

: معنی heartsore به فارسی

احساس درد عاطفی یا غم ناشی از عشق یا ارتباطات.