معنی فارسی heartwounding

B1

تجربه‌ای که باعث آسیب عاطفی یا دلشکستگی می‌شود.

Experiences that cause deep emotional pain or grief.

example
معنی(example):

تجربیات غم‌انگیز می‌تواند تأثیر ماندگاری بگذارد.

مثال:

Heartwounding experiences can leave a lasting impact.

معنی(example):

او درباره از دست دادن غم‌انگیزش با احساسات زیادی صحبت کرد.

مثال:

He spoke about his heartwounding loss with great emotion.

معنی فارسی کلمه heartwounding

: معنی heartwounding به فارسی

تجربه‌ای که باعث آسیب عاطفی یا دلشکستگی می‌شود.