معنی فارسی heatheriness

B1

کیفیت یا حالت هیزم‌دار بودن، به ویژه در رابطه با محیط‌های طبیعی.

The quality or state of being heathery.

example
معنی(example):

هیزم‌داری زمین‌های باتلاقی نفس‌گیر بود.

مثال:

The heatheriness of the moorland was breathtaking.

معنی(example):

در حین پیاده‌روی از هیزم‌داری لذت بردیم.

مثال:

We appreciated the heatheriness during our hike.

معنی فارسی کلمه heatheriness

: معنی heatheriness به فارسی

کیفیت یا حالت هیزم‌دار بودن، به ویژه در رابطه با محیط‌های طبیعی.