معنی فارسی heaveless
B2بدون سنگینی، سبکی، حالتی که در آن احساس سنگینی یا بار اضافی وجود نداشته باشد.
Characterized by a lack of weight; feeling light or burden-free.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آسمان بدون سنگینی صاف و آرام بود.
مثال:
The heaveless sky was clear and calm.
معنی(example):
او پس از رها کردن نگرانیهایش احساس سبکی کرد.
مثال:
He felt heaveless after letting go of his worries.
معنی فارسی کلمه heaveless
:
بدون سنگینی، سبکی، حالتی که در آن احساس سنگینی یا بار اضافی وجود نداشته باشد.