معنی فارسی heavyheaded

B1

احساس سنگینی در سر، معمولاً تا حدودی ناشی از خستگی یا عدم تمرکز.

A state of feeling groggy or mentally sluggish.

example
معنی(example):

بعد از جلسه طولانی، احساس سنگینی سر و خستگی کردم.

مثال:

After the long meeting, I felt heavyheaded and exhausted.

معنی(example):

او سنگینی سرش را به کمبود خواب نسبت داد.

مثال:

She attributed her heavyheadedness to lack of sleep.

معنی فارسی کلمه heavyheaded

: معنی heavyheaded به فارسی

احساس سنگینی در سر، معمولاً تا حدودی ناشی از خستگی یا عدم تمرکز.