معنی فارسی hebdomadally

B1

به معنای هفتگی یا هر هفته؛ در زمینه‌های برنامه‌ریزی و زمان‌بندی به کار می‌رود.

Occurring every week; on a weekly basis.

example
معنی(example):

این جلسه طبق برنامه به صورت هفتگی برگزار می‌شود.

مثال:

The meeting is scheduled to occur hebdomadally.

معنی(example):

آنها اهداف خود را به صورت هفتگی مرور می‌کنند تا در مسیر باقی بمانند.

مثال:

They review their goals hebdomadally to stay on track.

معنی فارسی کلمه hebdomadally

: معنی hebdomadally به فارسی

به معنای هفتگی یا هر هفته؛ در زمینه‌های برنامه‌ریزی و زمان‌بندی به کار می‌رود.