معنی فارسی heliacally
C2به طرز هلیاکالی به رویدادهایی اشاره دارد که به ظهور ستارهها مربوط میشوند.
In a manner relating to the heliacal rising of stars.
- ADVERB
example
معنی(example):
رویداد هلیاکالی بهطور گسترده جشن گرفته شد.
مثال:
The heliacally observed event was celebrated widely.
معنی(example):
از نظر هلیاکالی، موقعیت ستاره برای ناوبری حیاتی بود.
مثال:
Heliacally, the star's position was vital for navigation.
معنی فارسی کلمه heliacally
:
به طرز هلیاکالی به رویدادهایی اشاره دارد که به ظهور ستارهها مربوط میشوند.