معنی فارسی helically

B1

به صورت حلزونی: توصیف حرکتی که در یک راستای منحنی دور محور می‌چرخد.

In a spiral shape or manner, referring to a form that wraps around in a helical fashion.

example
معنی(example):

پله‌ها به صورت حلزونی به بالای برج پیچ خورده بودند.

مثال:

The staircase spiraled helically to the top of the tower.

معنی(example):

گیاهان می‌توانند به صورت حلزونی به دور حمایت رشد کنند تا نور خورشید بهتری دریافت کنند.

مثال:

Plants can grow helically around a support for better sunlight exposure.

معنی فارسی کلمه helically

: معنی helically به فارسی

به صورت حلزونی: توصیف حرکتی که در یک راستای منحنی دور محور می‌چرخد.