معنی فارسی heliometrically
B2به شیوهای که به اندازهگیری موقعیت و حرکت خورشید مربوط باشد.
In a manner relating to the measurement of the position and movement of the sun.
- ADVERB
example
معنی(example):
تیم دادهها را به صورت هلیومتریک تحلیل کرد.
مثال:
The team analyzed the data heliometrically.
معنی(example):
آنها به مسئله به صورت هلیومتریک نزدیک شدند تا نتایج دقیقی به دست آورند.
مثال:
They approached the problem heliometrically to gain accurate results.
معنی فارسی کلمه heliometrically
:
به شیوهای که به اندازهگیری موقعیت و حرکت خورشید مربوط باشد.