معنی فارسی helmetmaking

B1

فرآیند ساخت کلاه ایمنی، شامل مراحلی برای تولید محصول نهایی.

The act or process of making helmets.

example
معنی(example):

ساخت کلاه ایمنی به مهارت و دقت نیاز دارد.

مثال:

Helmetmaking requires skill and precision.

معنی(example):

فرایند ساخت کلاه ایمنی شامل مراحل متعدد است.

مثال:

The process of helmetmaking involves multiple steps.

معنی فارسی کلمه helmetmaking

: معنی helmetmaking به فارسی

فرآیند ساخت کلاه ایمنی، شامل مراحلی برای تولید محصول نهایی.